سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدای سکوت

قسمت نشد که برای آخرین بار نگاه چشمانت را ببینم و به خاطر بسپارم

 

حالا خاطراتت همدم این دل خسته ام شده

حالا که رفته ای و نیستی که ببینی چگونه با تنهایی خود میسازم

کاش لحظه های آخر چشمان خیس و گریانم را می توانستی ببینی

کاش حق حق گریه های دل تنگیم را می شنیدی

کاش میتوانستم بگویم راضی به رفتن نیستم حالا که دوباره می

بینمت

سنگ صبورم بی تو هر گز باور نمیکنم  تنها مانده ام  دلیلم را از دست داده ام

به تو قول دادم هرگز تنهایت نگذارم

زیر حرف هایم زدم             ببخش

از دور می بینمت و بی انکه بتوانم حرفی بزنم و حتی گریه ای سر  دهم

بر سر دوش ها راهی میشوم

هنوز هم منتظر هستم که نزدیک بیایی و با نگاهت مرا راهی کنی

حالا تنها دل خوشیم  این است که ببینم

با شاخه گل سرخی از عشق برای دیدنم زیر باران  امده ای

تا شاید برای اخرین بار نگاهت را زیر باران ببینم هنگامی که بر روی سنگی سرد انگشتت را گذاشته ای

و

...........

::::کلبه دل نوشته های تنهاییم::::

 

 

http://night-skin.com/gallery/images/gallery/Night-Skin.com-%D8%B9%DA%A9%D8%B3%20%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%BA%D9%85%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-38892.jpg


نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/10/7ساعت 2:52 عصر توسط م ح م د (پارسی) نظرات ( ) | |

سرنوشت تاریک

میخواهم بنویسم اما از کجا شروع کنم؟

از لحظه های خوش دیروز یا از تاریکی و وحشت لحظه های امروزم

نمیدانم....؟

تمام لحظه های امروزم پر شده از ابهام فردایم

هرگز عشقم را نفهمیدی،

بدون انکه به سرنوشت تاریک من فکر کنی که چه به روز و روزگارم آمده و چه می شود.

هرگز عشقم را نفهمیدی،

هرگز فکر نمیکردم آنقدر ساده بگذری

اما حیف که احساسم را نفهمیدی و آسان گذشتی

نویسنده: ساسان بایسته

::::کلبه دل نوشته های تنهاییم:::::

www.parsnaz.ir  عکس های غمگین از لحظات تنهایی


نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/10/7ساعت 2:50 عصر توسط م ح م د (پارسی) نظرات ( ) | |

سرد بود

 

درختان لباسی سفید از برف را پوشیده بودند

 

آرامشی نبود، سراسر دلهره ای بود از حس انتظار

 

چشمانم خیره به دور دست ها

 

محو در افکاری که حرف ها را برای گفتن دسته بندی میکرد

 

از سین سلام تا دال دوست دارم

 

دستانم می لرزید نه از سردی ،از اضطراب لحظه های در حال گذر

 

از احساسی که انقدر به وجودم گرما داده بود که سرمای آن روز را حس نمیکردم

 

بی نهایتی از شوق در دنیایی از عشق

 

لبریز بودم از حسی که هرگز تجربه اش نکرده بودم

 

احساسی که لحظه هایم را از بی رنگی رهانده بود و

 

به اشتیاقی بی وصف رسانده بود

 

کاش آن دقایق هرگز نمی گذشتند

 

ثانیه به ثانیه انتظار آمدن کسی که آمدنش پایان دلهره و ترس از تنهایی بود

 

میدانم که میایی

 

هوای باران را گرفته این آسمان

 

گفته بودی باران را نشانه آمدنت کنم

 

پس نزدیک است لحظه وصال

 

آری، آسمان دلتنگیم را به نشانه آمدنت مژده میدهد

 

................................................

 

چشمانم گرمایی را از اشک هدیه دادی

 

کجایی باران؟ زمستان جایش را به زمستان ها داد

 

دیگر زمستان روی شده ام

 

پس کجایی؟

 

 

 


 


نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/10/7ساعت 2:49 عصر توسط م ح م د (پارسی) نظرات ( ) | |

رایم تداعی کن آنچه که هرگز به مهر ندیدم

بشکن حصاری از تنهایی را

که میتند در خود لحظه های بی کسیم را

که میبرد باخود آینه دل را

به سوی مبهم فردا


نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/10/7ساعت 2:47 عصر توسط م ح م د (پارسی) نظرات ( ) | |

smsiha.net delshekaste sms اس ام اس های دلشکسته و غمگین آبان 91

شد کوچه به کوچه جستجو عاشق او
شد با شب و گریه رو به رو عاشق او
پایان حکایتم شنیدن دارد
من عاشق او بودم و او عاشق او…
.

.

خسته ام از لبخند اجباری / خسته از حرف های تکراری
خسته ام از آدم های تکراری / خسته از محبت های خالی
.

.
گــریان شده دلـــــم….
همچـــون دختـــرکـــی لجبـاز…
پا به زمین می کـــوبد…
تــــو را میـــخواهد….
فقط “تـــــو” را…


نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/10/7ساعت 2:47 عصر توسط م ح م د (پارسی) نظرات ( ) | |

عکس,عکس داغ,سایت عکس,

خانه دوست کجاست؟ درفلق بود که سپیدارسوار.

آسمان مکثی کرد.

رهگذرشاحه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید

وبه انگشت نشان دادسپیداری وگفت:

نرسیده به درخت،

کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است

ودر آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است.

می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می آورد،

پس به سمت گل تنهایی می پیچی،

دو قدم مانده به گل،

پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی

وتو را ترسی شفاف فرا میگیرد.

درصمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی:

کودکی می بینی

رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه زنبور

واز او می پرسی

خانه دوست کجاست.                                       

                                                                           شاعر زنده یاد(سهراب سهری)


نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/10/7ساعت 2:35 عصر توسط م ح م د (پارسی) نظرات ( ) | |

سلام دوستای خوبم

خیلی ازتون ممنونم که منو راهنماییم کردین تا درست تصمیم بگیرم

واقعا زبان قاصر از تقدیر وتشکر ازشما

از همه تون ممنونم اسم نمیارم تا اسم بعضیا ازقلم نیفته

 

 

                              ( برگه ها بالا)          

 

www.omid3.blogfa.com


نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/10/7ساعت 2:31 عصر توسط م ح م د (پارسی) نظرات ( ) | |

اسم : گمنام

 

شهرت: گدای محبت

وطن: غربت

نام مادر:سلطان غم

نام پدر: درویش تنها

محل تولد:خرابه های عشق

تاریخ تولد: سال غم زاده ها

نور: شمع

جرم: به دنیا آمدن

محکومیت: دوست داشتن

یار: تنهایی

پلاک: غریب

آدرس: شهرعشق ـ چهارراه تنهایی ـ کوچه بدبختی


نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/10/7ساعت 2:29 عصر توسط م ح م د (پارسی) نظرات ( ) | |

ازوقتی رفت،یه روزخوش ندیدم

ازوقتی رفت،دلم خواست بمیرم

خدامگه بهم نگفته بود،دوست دارم

خدامگه بهم نگفته بود،میمونم باهات

اورفت ومن روتنها گذاشت،چه کنم؟

اورفت ومن ماندم،باخاطراتش بادلم

خداکاش هیچ موقع اونو نمی دیدم!

خداآخه نمیتونم اونو فراموشش کنم

دیگه قسم خوردم،عاشق هیچ کی نشم

دیگه قسم خوردم،باهیچ کی هم زبون نشم

حیف من که دل به دلش دادم

حیف من که جوونیامو به پاش گذاشتم

کاش باور نمیکردم حرف هاشو

کاش باورنمیکردم دروغ هاشو

خداخودت کمک کن فراموشش کنم

خدا خودت کمک کن باخاطراتش چه کنم!؟


                                                       تقدیم به همه عاشقان واقعی


نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/10/7ساعت 2:28 عصر توسط م ح م د (پارسی) نظرات ( ) | |

به دوستان یکرنگ میتوان بیشتر از عصای پادشاهی تکیه کرد(کورش کبیر)


نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 91/10/4ساعت 10:30 صبح توسط م ح م د (پارسی) نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4   5      >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت